شکنجه گاه ِ این دنیاست جایم...

این روزهایم همچون حصاری  

مرا به حبس ِ ابد محکوم کرده اند... 

لحظات کِش دارتر از همیشه اند.... 

انگار ساعت ِ عمرم خواب مانده است... 

 

دیگه دارم به تلخی ِ این زندگی عادت می کنم ، به از دست دادنای مدام ! انگار همیشه محکوم به از دست دادنم ! محکوم به حسرت کشیدن ! امروز ، ۲۱ اردیبهشت خیلی تلخ بود برام ، خیلی ! هر چند الان که دارم اینارو می نویسم بالای پستم تاریخ ِ ۲۲ می خوره ! یک ۲۱ اردیبشت لعنتی ! یک روزی که کاش می شد از تمام ِ تقویم ها حذفش کرد ! اصلاً امسال اردیبهشت کلاً لعنتی بود ، کلاً تلخ و دوست نداشتنی و نچسب بود ! کاش سال ِ ۹۰ اردیبهشت نداشت ! کاش ! 

 

ببخشید که هرچه تلخی و درد و نفرین دارم این روزها اینجا خالی می کنم ، بخدا اینجا هم ننویسم خفه می شم ! فقط ازم نپرسید چی شده که نمی تونم توضیح بدم ! بازم ببخشید ! 

 

 

تَه نوشت ۱: از این به بعد اشعار ِ زیبای ِ آلنی را اینجا دنبال کنید . 

 

تَه نوشت ۲: دیگه وبلاگ جزیره رویاهای آبیم رو آپ نمی کنم ! هر وقت هوس کردم شعری بنویسم همین جا می نویسم ! دیگه حتی اون جزیره هم آروومم نمی کنه ! 

 

تَه نوشت ۳: دلم یه خواب ِ طولانی می خواد فقط ! ... برا آدمی مثل ِ من که همیشه انقدر صبوره ، این همه بی طاقتی ... ؟!!!!!! برم بخوابم بهتره !

 

تَه نوشت ۴: اینروزا حال ِ ماهیام هم خوب نیست ، یه دفعه تصمیم به مُردن گرفتن ، سه روزه که هر روز یکی از ماهیام می میرن ! یدونه از ماهی قرمزام و دو تا از آکواریومیام ! حال ِ روحیشون حتماً از منم خراب تر بوده !

نظرات 11 + ارسال نظر
نظر باز پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 02:45 http://pirohanchak.blogfa.com

شاید روزی بمیرم و بگویند در جهنمی چشمانم را باز کنم اتاقم روبرویم باشد با همان چیدمان اما
همیشه خاطرات تلخ در روزهای شیرین خنده دارند
پس به عشق اونروز
می نوشیم جامهای تلخی را

شاید بیاد اونروزا ... نمی دونم ؟!

فهیمه پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 03:31 http://0purity0.blogfa.com

سلام!
هی میومدم، هی نمی شد کامنت گذاشت...
انگار خوب نیستی... سوختن و ساختن که هست، این روزا من و یاد این جمله می اندازه...


منم این اردی بهشت و دوست نداشتم... حتی روز تولدم و ... ای بابا! چه می شه کرد؟

سلااااااااااااااااااااااااام.
همیشه ماه اردیبهشت رو دوست داشتم ، اولین باره که ازش متنفرم فهیمه !

کورش تمدن پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 07:41 http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
واقعا این اردیبهشت بد بود خیلی
خیلی نگرانتون شدم
امیدوارم زودتر آرامش پیدا کنی بانو
آدم شرمنده میشه وقتی کاری نمیتونه بکنه

سلاااااااااااااااااااااااااام.
ممنونم. ببخشید که نگرانتون کردم ! بخدا اگه اینجا هم ننویسم...
مرسی مرسی از این همه دلداری و همراهی !
همین که شما و بقیه بچه ها هستید ، برام نظر می زارید کافیه ! برام یک دنیا ارزش داره !

مامانگار پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 09:44

...حنانه جان خصوصی داری ...

ماما نگار عزیزم ، خوندم ! ممنونم از محبتهاتون !

گل گیسو پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 10:09 http://gol-gisoo.blogsky.com/

حنانه جان...
خوب کردی که اومدی اینجا نوشتی ، امیدوارم سبک تر شده باشی...
درست میشه،سعی کن آروم باشی

مرسی عزیزم. مرسی.

کیانا پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 10:32 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

بد یا خوب باید با این دنیا ساخت ...نمیشه زندگیو مختل کرد
فقط زمان لازمه ..همه چی درس میشه

ممنونم کیانا جان.

شاهسپرم پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 11:02 http://shahsepram.blogfa.com

سلام بانو ! چه قدر خرابی توئم بدتر از من !
بیخیالی طی نما !

من فعلا بلاگفام...اون وبم تو بلاگ اسکای فعلا واسه روزاییه
که حالم بده می رم اون جا هرچی از دهنم درمیاد میگم !!!

ممنونم ! چاکر شما !

سلااااااااااااااااااااااام.
سعی می کنم.
آها ! یادم باشه لینکت کنم !

دلارام پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 11:56

حنانه جون سلام . نبینم ناراحتی بانوی خوش صدا .امیدوارم که به زودی با نشاط بشی. ببخش اگه نمیتون از ناراحتیت کم کنم.دلم برای ماهی طفلیهات سوخت.یکم باهاشون حرف بزن و بهشون انرژی بده.

سلااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
مرسی .
سعی می کنم خوب باشم !
باهاشون همیشه حرف می زنم ، اونا تنها دلخوشیامن !

رها بانو پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 13:05 http://rahabanoo.blogsky.com

حنانه جونم...
بمیرم الهی...
کاش کاری از دستم برمیومد که بتونم یه کمی آرومت کنم...

خدا نکنه رهای من .
خوب می شم ، قول می دم !

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1390 ساعت 13:47

سلاممممم حنانه خوبم
عزیز جان ....چی بگم که آرومت کنه؟...
فقط اینو میدونم خانومی تلخی ها هستند و بد جوری آزار دهنده ولی پایدار نیستند
نصیحت نمی کنم گل من..
ولی از پس هر سر بالایی نفس گیر یه سرازیری هست
جان من..
وقتی حوصله نداری کتاب خوندن هم فایده نداره می دونم
ولی یک کتاب روان ،سرگرم کننده و لذت بخش شاید یه کمک کوچک باشه..
مراقب خودت باش..
منم امسال اردیبهشتی داشتم پر از خبرهای بد..
ولی...

سلااااااااااااااااااااااااام فاطمه جان.
ممنونم از حرفات و دلگرمی هات !
مراقبم و سعی می کنم خوب باشم.

سوریا جمعه 23 اردیبهشت 1390 ساعت 22:56 http://soorya.blogfa.com

به قول دوستی:
اردی + بهشت نه!
اردی + جهنم!

نمیدانم چقدر صحت دارد...

شاید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد