دوره می کنیم ، ابهام بر طرف می کنیم ، سوال پاسخ می دهیم...

خُب ، آرک تایپ ِ وَندرر رو توضیح دادم و قرار بود این بار درباره ی آرک ِ تایپ ِ جنگجو بنویسم . اما قبل از اینکه بخواهیم وارد ِ مبحث ِ آرک تایپ ِ جنگجو بشیم ، بهتر دیدم مُروری بر درس های قبلی کنم و یه چیزایی رو توضیح بدم تا اگه ابهاماتی براتون مونده برطرف شه ! 

  

 

با توجه به تصویر ِ بالا ، اگر بخواهیم روان ِِ انسان رو به شکل ِ این دایره ترسیم کنیم ، این دایره از سه بخش تشکیل می شود : 

۱-  Ego یا خود ِ آگاه یا هوشیار  

۲- ناخودآگاه ِ شخصی  

۳- ناخودآگاه ِ جمعی  

 

Ego یا خود ِ آگاه یا هوشیار : 

این بخش ، بخش ِ آگاه یا روشن ِ ذهن ِ ماست که افکار ، عواطف و رفتارهایی که هوشیارانه انجام می دهیم از این بخش نشات می گیرد . این بخش ، بخش ِ کوچکی از روان ِ ما را تشکیل می دهد اما نقش ِ بسیار مهمی را ایفا می کند . به عنوان نگهبان تا زمانی که تائید نکند هیچ احساسی یا خاطره ای از بخش ِ ناخودآگاه ِ ما به بخش ِ آگاهیمان وارد نمی شود . انتخاب گر  است . هویت ، پیوستگی و تداوم را برای شخصیت فراهم می کند . Ego  از ۵ ، ۶ ماهگی در انسان شکل می گیرد و به مرور زمان کامل می شود . ایجاد ِ حس ِ مالکیت در انسان ، شروع ِ  Ego  است .

 

ناخودآگاه ِ شخصی : 

انباریست که هر چیزی که Ego آن را به دلیل ِ رنج آور بودن نپذیرد ، در آن ذخیره می شود . تجربیاتی که به دلیل ِ رنج آور بودن سرکوب یا نادیده گرفته شده اند مانند : افکار رنج آور ، مشکلات حل نشده ، خاطرات ِ غمگین ، مسائل اخلاقی و... در ناخود آگاه ِ شخصی ذخیره می شود . ناخود آگاه ِ شخصی از لحظه ی تولد و با تجربیات ِ ما شکل می گیرد . خاطرات ِ تلخ به دلیل ِ رنج آور بودن و سنگین بودن ِ آنها در قسمت ِ پائین ِ ناخود آگاه ِ شخصی تَه نشین می شوند . نا خود آگاه ِ شخصی در واقع بخش ِ تاریک ِ وجود ِ ماست . 

 

ناخودآگاه ِ جمعی : 

میراث ِ روانی ِ ماست . لایه ی غیر شخصی و بسیار عمیق ِ ناخودآگاه ِ ماست که به دلیل ِ یکی بودن با آبا و اجداد ِ انسان ها ، تمام ِ بشریت در آن اشتراک دارند . ناخودآگاه ِ جمعی مانند اقیانوسی است که ما هر کدام مانند قطره ای در آن شناوریم . مجموعه ای از امکانات ِ بی نهایت است . در واقع بخش ِ الهی ِ وجود ِ ماست . بخشی که در ارتباط با خداوند ِ قادر ِ مطلق است و در این بخش تمام ِ کائنات و هستی با ما یکی هستند . آرک تایپ ها در این بخش قرار دارند . 

 

 

همانطور که در تصویر ِ بالا می بینید ، ناخودآگاه ِ شخصی ، بین ِ خود ِ آگاه یا ( Ego ) و ناخودآگاه ِ جمعی فاصله انداخته است . هدف ِ ما انسان ها از سفر ِ زندگی ، طی کردن ِ راه ِ طولانی و گذر از فراز و فرود های بسیار و تحمل ِ رنج ها و دردها این است که این فاصله را برداریم . با بخش های ِ تاریک ِ وجودمان روبرو شده و آنها را به روشنی تبدیل کنیم و در واقع بین ِ خود ِ آگاهمان و ناخودآگاه ِ جمعی پیوندی ناگسستنی ایجاد کنیم . ما از خدائیم و سر انجام هم باید با او یکی شویم . 

 

 

آرک تایپ ها :  

همانطور که قبلاً گفتم ، آرک تایپ ها در ناخودآگاه ِ جمعی ِ ما قرار دارند و در واقع کهن الگو هایی هستند که از زمانی که روح در انسان دمیده می شود همراه ِ اوست ! بی نهایت آرک تایپ در ما وجود دارد . بعضی از آرک تایپ ها در حالت دادن به شخصیت ِ ما بسیار موثرند . مانند : 

۱- آرک تایپ پرسُنا یا نقاب   

۲- آرک تایپ ِ سِلف ( خویشتن )   

۳- آرک تایپ   ( سایه )   

۴ـ آرک تایپ آنیما ( انرژی زنانه )   

۵- آرک تایپ آنیموس ( انرژی مردانه )   

۶- آرک تایپ معصوم  

۷- آرک تایپ کودک  

۸- آرک تایپ وَندرر   

۹- آرک تایپ جنگجو   

۱۰- آرک تایپ ِ دهنده   

۱۱- آرک تایپ جادوگر  .   

 

الیته آرک تایپ های دیگری هم وجود دارند .

 

در رابطه با آرک تایپ های شماره ی ۱ تا ۵ ، استاد توضیح مختصری دادن و گفتن که در دوره های بعدی درباره ی اونها مفصل توضیح داده خواهد شد . اما در رابطه با آرک تایپ های ۶ ، ۷ و ۸ در پست های قبل ، به طور ِ کامل توضیح دادم ولی باز مُروری می کنیم برای یادآوری :  

 

آرک تایپ معصوم :  

زمانی که از هیچ چیز نمی ترسیم ، احساس ِ امنیت می کنیم و احتیاجاتمان پاسخ داده می شود در واقع در این آرک تایپ هستیم . در اینجا معصوم به معنای ناآگاهی ست . در واقع تا زمانی که در این آرک تایپ بسر می بریم درون ِ بهشت هستیم ، اما بهشت ِ ناآگاهی ! مانند ِ آدم و حوا که در بهشت ِ ناآگاهی بسر می بردند تا اینکه سقوط ِ از بهشت را تجربه کردند و از همان زمان سفر ِ بسیار رنج آور ِ زندگی را که سفر ِ آگاهی بود آغاز کردند . بهشت ِ ناآگاهی ، تاریکی ِ مطلق است مانند زمانی که در رَحِم ِ مادر هستیم . 

 هدف ِ این آرک تایپ سقوط ِ از بهشت و رُشد کردن است . این آرک تایپ وظیفه ای ندارد .  

آرک تایپ کودک : 

زمانی که در زندگی رنجی را متحمل می شویم و ترس تمام ِ وجودمان را می گیرد و دیگر احساس  ِ امنیت نمی کنیم در واقع سقوط از بهشت را تجربه کرده ایم و در این زمان است که وارد ِ آرک تایپ ِ کودک می شویم . کودک هراسان ، ناامید ، خشمگین و غمگین است و احساس ِ ناامنی و طرد شدگی می کند .هیچ سِلاحی ندارد و رنج ِ خود را انکار می کند یا بهتر است بگوئیم از رنج هایش فرار می کند . او برای یافتن امنیت به جستجوهای بیرونی و عوامل بیرونی متوسل می شود . حتی ممکن است از شدت رنج ، به اعتیاد ( به هر چیز ) روی بیاورد . او به دنبال ِ یک نجات دهنده است تا او را از رنج هایش نجات دهد . ممکن است در این راه بارها و بارها آسیب ببیند . او همیشه فریاد ِ تنهائی سر می دهد و به دنبال حامی است . بالاخره زمانی می رسد که کودک به این نتیجه می رسد که فرار از رنج ها و مشکلات شیوه ی مناسبی نیست و هیچ کَس به او کمک نخواهد کرد مگر خودش ! در این زمان است که شروع به بیان ِ رنج هایش می کند و با آنها روبرو می شود و هیجانات ِ خود را نشان می دهد . سرانجام با رُشد ِ بیشتر و آگاهی ِ بیشتر کمک ِ دیگران را می پذیرد . در عبور از دو آرک تایپ ِ معصوم و کودک رنج را می پذیریم که در واقع سوخت ِ حرکت و رُشد ِ ماست .  

اما نباید در این آرک تایپ باقی بمانیم . بلاخره باید سفر ِ قهرمانی ِ خود را آغاز کنیم . امید ، اولین کلید برای حرکت است . 

هدف ِ این آرک تایپ امنیت و وظیفه ی آن اتکا به خود است . 

 

آرک تایپ وَندرر :  

این آرک تایپ ، مهم ترین آرک تایپ ِ ماست و نشان دهنده ی رُشد ِ روانی و بلوغ در انسان است . زمانی که به دنبال ِ حقیقت ِ وجود ِ خود هستیم و از خود می پرسیم که چه کسی هستیم و به دنبال چه چیزی هستیم و اصلاً برای چه زندگی می کنیم ، در واقع وارد ِ آرک تایپ ِ وَندرر می شویم . آرک تایپ ِ کودک به محض ِ سقوط از بهشت فعال می شود ، اما آرک تایپ ِ وَندرر به محض ِ احساس ِ اسارت فعال می شود . آن چیزی که به انسان ها بسیار فشار می آورد و آنها را به اسارت در آورده است ، وضع ِ موجود ِ زندگی ست . در واقع یک وَندرر می خواهد از وضع ِ موجود ِ زندگیش و هر آنچه که باعث ِ اسارت ِ او می شود نجات پیدا کند . او به دنبال ِ پیدا کردن ِ خود است . او در تمام ِ زمینه ها تفکر ِ خاص ِ خودش را دارد ، راه های ِ مختلف را امتحان می کند تا راه ِ خود را پیدا کند و هرگز دنباله روی ِ دیگران نیست . او به دنبال ِ آگاهی و کشف ِ ناشناخته هاست . الگوی وَندرر ، الگوی قهرمان است . اولین کار ِ قهرمان خروج از قفس ِ طلائی ست . او به دنبال ِ پیدا کردن ِ ارزش های خود است . وَندرر هر مانعی که جلوی تغییر و رُشد او را می گیرد کنار زده و حرکت می کند تا به زندگی ِ خود معنا ببخشد . او رشد می کند ، استقلال می یابد و برای خود مرزهایی ( حریم شخصی ) تعیین می کند .

هدف ِ این آرک تایپ خود مختاری ست و وظیفه اش یافتن ِ هویت ِ خود است . 

 

اما یه نکته ی کوچیکی رو می خوام اینجا توضیح بدم که ما چه زمانی تصمیم می گیریم که حرکت کنیم و در واقع قهرمان ِ زندگی ِ خودمون یا یک وَندرر باشیم ؟ 

زمانی که در آرک تایپ ِ کودک هستیم ، یعنی سقوط ِ از بهشت رو تجربه کرده ایم و رنج ِ بسیاری می کشیم ، وقتی از وضعیت ِ موجودمان به سُتوه می آئیم و متوجه می شویم که تا وقتی خودمان نخواهیم هیچ کَس به ما کمکی نخواهد کرد ، در واقع در این زمان است که فقط کافیست تصمیم بگیریم که از جایمان بلند شویم ، رنج هایمان را که همچون آهن رُبا به آنها چسبیده ایم ، رها کنیم و بخواهیم که از درون ، خود و افکار و دیدگاه هایمان را تغییر دهیم .  

اما قبل از آن باید با رنج هایتان روبرو شوید ، فرار از رنج ها هیچوقت به شما فرصت ِ تغییر و رُشد و آگاهی را نخواهد داد . داستان ِ زندگی تان هر چه که هست با تمام ِ تلخی ها و رنج ها و خاطرات ِ تاریک و بد ، بپذیرید و اگر تاکنون خود یا دیگران را در رابطه با اتفاقات ِ زندگیتان مقصر می دانستید ، این موضوع را فراموش کنید ، در واقع سعی کنید آن را برای خود حل کرده و فراموشش کنید . نباید هیچوقت کینه ای از کسی در دل ِ خود نگه دارید . بدانید که داستان ِ زندگیتان هر چه که بوده ، برای رُشد ِ شما و رسیدن ِ شما به این نقطه ای که هستید ضرورت داشته ! پس سعی کنید دیگر به آن نچسبید ، رهایش کنید و آزادانه به دنبال ِ آن چه که می خواهید باشید ، حرکت کنید . 

 

 

تَه نوشت ۱: بهتون پیشنهاد می کنم کتاب ِ ( راز ِ سایه ) اثر  دبی فورد رو حتماً بخونید ! خیلی در مرحله ی تصمیم گیری برای شروع ِ حرکت و ایجاد ِ تغییرات ِ درونی کمکتون می کنه !  

 

تَه نوشت ۲: انشالله دفعه ی بعد آرک تایپ ِ جنگجو رو توضیح می دم . 

 

تَه نوشت ۳: واقعاً خسته نباشیم .

نظرات 15 + ارسال نظر
ماه نو-بهار سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 04:39

استادیه !! چه کلاس جبرانی خوبی بودیه!
منتظر جنگجو می مانبه!
می دونی که با صدای کی بخونی آره؟!!

می گوئیم اگه سوالی داشتی بفرمیو !

مرسی عزیزم.

کیانا سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 04:45 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام و اوووووووول(دیگه عمرن نفست به نفسم برسه هاااااا)
خیلی جالب بوود ... اید و ایگو و سوپرایگو...یاد دانشگاه افتادم.
راستش اونچیزی که ما به عنوان ضمایر درونی انسان خوندیم اید و ایگو هردوتو ضمیرناخوداگاه ماهستن اما من الان اینجا دقیقن نفهمیدم توم همینو نوشتی یانه ...
ولی کلن ارک تایپ هاجالبن ...یهجورایی باحالن ....شناختشون خیلی مهمه...
واسه فهم بیشتر چون الان ساعت یکم دیییییره ...فردا دوباره میخونمشششش

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا و تا بی نهایت ا ، بعدم م ) آها ، اینجوری بهتر شد ! دیدی یه راه ِ دیگه پیدا کردم !

اول ؟! توهم می زنی عزیزم؟!

راستش نه ، منظور ِ من متفاوته ! ایگو بخش ِ هوشیار ِ وجود ِ ماست و در ناخودآگاه قرار نداره ! ناخودآگاه ِ ما به دو بخش ِ شخصی و جمعی تقسیم می شه ! بخش ِ هوشیار ِ ما یا همون ایگو ، همون بخشیه که ما در حال ِ حاضر داریم زندگیش می کنیم ولی ناخودآگاه ِ ما متفاوت از اونه !

مامانگار سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 09:33

...سلام حنانه عزیزم...میدونی چه کار بزرگی داری میکنی ؟!...خدا قووتت بده الهههی !..
...البته این آرک تایپ ها به اسامی مختلف دیگه هم اومده که بنظرم در مجموع روح بشر..که مسیر اتصال با مبدآ آفرینش هست رو تشکیل میده !...
...خیلی لذذت بردم و منتظر ادامه اش هستیم..

سلاااااااااااااااااااااااااااااام مامانگار نازنین. ممنونم ازتون !
ممنون از دعای خوبتون ، امیدوارم بتونم بعد از این بهتر و واضح تر توضیح بدم تا کسی دچار ابهام نشه و خدا کمکم کنه که تا اخرش ادامه بدم و اینجا هم بنویسم .

بله آرک تایپ ها بی نهایت هستن و اسامی مختلف دارن که این ها فقط تعداد محدودی از اونهاست ! متوجه منظورتون می شم و منم همینطور فک می کنم .

ممنونم و خوشحال ازین که دوست دارین و لذت می برین !

مامانگار سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 09:42

...و همون ضمیر ناخودآگاه ما که محل ثبت خاطرات و درد و رنج و تاثیرات مختلف روانی در طول زندگی مونه..مانع دستیابی به منبع عظیم روحی مونه..که مرکز انرژی حیاتی و راه سعادت واقعی و کمال ماست .. !..
...باید این مانع رو برداشت...و ازش گذشت !!..تا به سرچشمه های زندگی حقیقی رسید..

بله مامانگار ! دقیقاً همینطوره ! ممنونم از توضیحات تکمیلیتون !

دلارام سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 11:36 http://delaramam.blogsky.com

خوب من میخوام از قسمت اول یه سوال بپرسم :
آیا امکان آلودگی بین این ضمیر ها وجود داره ؟ یعنی یکی از ضمیر های ما تحت سایه اون یکی دربیاد ؟
(آرک ها رو هنوز نخوندم )

بله ، امکان داره دلارام جان . همه چیز بستگی به ایگوی ما داره ، چون ایگو یا همان بخش ِ آگاه ِ ما یک انتخاب گَر است . اگر اون انتخاب کنه اتفاقات یا خاطرات ِ رنج آور ِ ما از بخش ِ ناخودآگاه ِ شخصیمون به بخش ِ آگاهمون وارد می شه و باعث آزردگی و رنجمون می شه !
هر قدر ایگوی ما قوی تر باشد ، یعنی از لحاظ ِ شخصیتی به بالغ ِ وجودمون نزدیک تر باشیم ، عاقلانه تر زندگی می کنیم و در واقع سعی می کنیم بخش ِ ناخودآگاهمان را کنترل کنیم . یعنی ناخود آگاهِ شخصی رو که به انباری از خاطرات تلخ تبدیل شده و پر از تاریکیست ، تاریکی هاش رو از بین می بریم و به روشنی تبدیل می کنیم و همچنین سعی می کنیم آرک تایپ هامون رو که در ناخود اگاه ِ جمعی ِ ما قرار دارن با بخش ِ هوشیارمون هماهنگ کنیم و تک تک ِ ارک تایپ ها رو در زمان ِ مناسب ِ خودش زندگی کنیم و در آخر ایگوی خودمون رو ( خود ِ هوشیار یا آگاهمون ) با ناخود آگاه ِ جمعیمون یکپارچه کنیم .

امیدوارم پاسخم کامل باشه و متوجه شده باشی .

دلارام سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 12:02

اون داستان زندگی رو باهات موافقم ... یعنی اول باید پذیرفت و بعد قدم برداشت .
مرسی از این همه توضیح .

همینطوره عزیزم.

خواهش می کنم خانومی.

وانیا سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 12:27

حنا جونه متفاوتمو ببینا
قربونت برم کاشکی همیشه شاد باشی

مرسی عزیز دلم .
ایشالله تو هم همیشه شاد باشی .

فاطمه (شمیم یار سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 12:46

سلاممم عزیز
فدای تو دختر ..واقعا زحمت میکشی این همه وقت میذاری که دوستان هم بهره ببرن..
ممنون خانوم گل
اجرت با آرک تایپ جنگجو

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فاطمه جونم.
خدا نکنه مهربون !
خواهش می کنم عزیزم ، کاری نمی کنم !

اون خط آخرو خوب اومدی !

تیراژه سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 13:44 http://tirajehnote.blogfa.com

سلام حنانه بانو
این" فراموش کنید" ها شدنیه به نظرت؟
یه چیزی هم میگم
خسته نباشید و ممنون به خاطر تایپ این متن سنگین و پر ارزش

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام تیراژه جان.

البته شاید « فراموش کنید » کلمه ی مناسبی نباشه ، راس می گی چون هیچ چیز رو نمی شه فراموش کرد بلکه باید با اون ها روبرو بشیم و سعی کنیم کاری کنیم که دیگه یادآوریشون آزارمون نده !

خواهش میکنم عزیزم. منم ممنونم که دنبال می کنی و همراهم هستی !

ماه نو-بهار سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 14:14

سلام حنانه عزیزم
دعوت رسمی به بازی:
دوست داشتنی ترین وسایلتون کدومان؟عکسشو بذارید!
بازی کن
بوس

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام خانومی.
ممنونم ازت ! اگه فرصت کنم حتماً شرکت می کنم ! بازم ممنون.

کیانا سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 14:24 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

بازم سلام حنانه جونم
با عرض شرمندگی اومدم کامنتمو اصلاح کنم .از دیشب تا حالا همش دارم فک میکنم که ایگو تو ضمیر خداگاه یا ناخداگاه ...
تا بالاخره تو کتابا که نگاه کردم ما ایگورو به عنوان دوضمیر میشاسیمش یعنی قسمت اعظمش تو ناخداگاه و قسمت کوچکیشم تو خداگاه...
فک کنم اگه درس فهمیده باشم ناخودآگاه شخصی همون اید باید باشه که فروید اونو اصلی ترین ضمیر انسان میدونه ...اما نتونستم اینجا چایگاه سوپر ایگو رو پیدا کنم ...نمیدونم ناخودآگاه جمعی سوپرایگو باشه یا نه ؟میتونه؟؟؟؟

بعد اینکه ما همیشه میگفتیم ایگو بین اید و سوپرایگو قرار داره اما اینجا خودآگاه شخصی بینشونه ...اینارو نمیتونم بفهمم چطوری میشن ...یکم توضیح میدی واسم ؟؟؟؟
ببخشیداااااااا ولی خیلی ذهنم درگیرش شده ...وقتیم کلیک کنه رو یه چی نمیتونم بیخیالش شم

مررررررررررسییییییی ببخشید اینقد حرف زدم

راستش کیانا جان ، شاید کلمات اید یا سوپر ایگو کلمات ِ لاتین ِ همین ناخود اگاه و اینا باشن ! نمی دونم ؟!

ولی به نظر من اید باید همون ایگوئی باشه که من می گم یا همون خود ِ اگاه ِ ما که فروید هم از اون با عنوان ضمیر انسان یاد کرده !
در واقع ناخودآگاه ِ شخصی که بخش ِ تاریک ِ وجود ِ ماست بین ِ خود ِ آگاه یا ایگوی ما و ناخودآگاه ِ جمعیمون که کائنات و خدا هستن فاصله انداخته !مثل همون تصویری که می بینی ! به من اینجوری گفتن و از نظر منطقی هم درست تره ! یعنی فکر که می کنی می بینی خب حقیقتا ً این رنج ها و درد ها و تاریکی های وجود ِ ما هستن که ما رو سرگرم ِ خودشون می کنن و نمی زارن متوجه ِ درون ِ خودمون باشیم و با کائنات و خدا پیوندی عمیق داشته باشیم .

امیدوارم تونسته باشم منظورمو بفهمونم .

خواهش می کنم عزیزم. بازم سوالی داشتی بپرس خانومی.

جوجه کلاغ سه‌شنبه 21 تیر 1390 ساعت 15:14

سلااااااااااااااااااااااام حنانه جونم ...
من درست و حسابی نوفهمم ... همش داره روز به روز سخت تر میشه این مباحث خانومی ...
باید تلاش بیشتری کنم برای فهمیدن ..
دستت درد نکنه خانومی ..

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.

اتفاقاً با این تصویر باید بهتر متوجه ِ منظور بشی ! البته قبول دارم که مباحث سنگینه و اگه هی مرور می کنم و تکرار می کنم برای اینه که بهتر متوجه شید و اگه ابهاماتی براتون مونده برطرف شه یا به سوالاتون پاسخ بدم !

خواهش می کنم عزیزم.

کوالا چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 09:39 http://www.kouala.blogsky.com

خیلی مفید بود واقعا
اما به جان خودم میشد سریالی تو چند ست نوشتش

خوشحالم.
آره ، می شه ولی خیلی زمان می بره تا یه مبحث رو توو چند ست بنویسم و کلی از مبحث کلاس عقب می افتیم و در ضمن اونوخ مجبورم همه ی پست هامو به این موضوع اختصاص بدم که نمی خوام اینجوری باشه !

آوا چهارشنبه 22 تیر 1390 ساعت 15:28

*فرار از رنج ها هیچوقت به شما فرصت ِ تغییر و رُشد و آگاهی را نخواهد داد .**بدانید که داستان ِ زندگیتان هر چه که بوده ، برای رُشد ِ شما و رسیدن ِ شما به این نقطه ای که هستید ضرورت داشته !* ۱۰۰٪ با
اینایی که گفتی موافقم.اصلا من که با همش
موافقم.اصلا بابا دمت بسی ی ی گرررم
خیلی خوب بود بانوی حنجره طلایی ٍ
من ن ن ن.خیلی خیلی خسته
نباشی گلم.بازم ممنون که
وقت می ذاری اینجاواین
اطلاعات خوب و مفیدت
رو به ما هم منتقل
می کنی.منتظر
بقیش هستم
یاحق...

مرسی عزیزم.
خوشحالم که دوست داری !
خواهش می کنم .

آسانا پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 22:39

سلام دوس جون:

خوبی؟

خیلی خوب و جالب بود

مرسی بابت زحمتی که می کشی

تو اینارو میدونی ولی به خاطر ما اینجا می نویسی ازت ممنونم

راستش من این مبحثو ۷۰٪ میدونستم ولی تعداد آرک تایپ زیادی به شما یاد دادن من ۵ تا رو نمی دونستم

موفق باشی

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.

خوبم. تو چطوری؟

خواهش میکنم. خوشحالم دوست دارین.

پس خوبه که یه پیش زمینه ای ازش داری !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد