بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست .

ادامه ی مبحث ِ آرک تایپ ِ جنگجو :  

 

با اینکه جنگجوئی به تنهائی نمی تواند دنیای بهتری بسازد اما درس های بسیار خوبی به ما می دهد : 

۱- تحمل ِ سختی ها برای رسیدن به راحتی و آسایش 

۲- اعتماد به حقیقت ِ زندگی و اعتماد به خود 

۳- دفاع از حریم ها و مرز های خود 

۴- به دست گرفتن ِ زندگی ِ خود یعنی قبول ِ مسئولیت ِ خود  

۵- خود مختاری و استقلال  

۶- قدرت و توان برای رسیدن به خواسته های به حقّ ِ خود 

۷- قربانی دادن برای رسیدن به هدف ِ مقدس ِ خود  

۸- قدرت ِ نه گفتن  

 

زمانی که معصوم هستیم ، ناآگاهیم . وقتی آگاه می شویم وارد ِ آرک تایپ ِ کودک شده و دچار ِ درد و رنج می شویم زیرا سقوط ِ از بهشت را تجربه می کنیم . در آرک تایپ ِ کودک رشد می کنیم و به بیان ِ رنج و انکار نکردن ِ آن می رسیم . وارد آرک تایپ ِ وَندرر می شویم و ریشه ی رنج ِ خود را پیدا می کنیم . سپس با آرک تایپ ِ جنگجو ریشه ی رنج را از میان بر می داریم . 

 

هر چه بیشتر آگاه شویم به حوزه ی کمترین آسیب می رسیم . هر قدر از عهده ی اژدهاهای درونی و بیرونی بر آئیم ، قدرت ِ ما افزایش می یابد و خشم و پرخاشگری ِ ما کاهش می یابد . به دلیل ِ نقش ها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی ، مردان بیشتر در حوزه ی جنگجو و زنان بیشتر در آرک تایپ ِ دهنده هستند . دیدگاه ِ عمومی جهان نسبت به زنان این است که آن ها را پرورش دهنده و تغذیه کننده و مردان را مسلط ، ماهر ، شکارچی و سَروَر می داند . مردان هدف از مبارزه و جنگیدن را فراموش کرده اند ، از دنیای زنانه می ترسند ، ترس ِ خود را انکار می کنند و سعی می کنند طبق ِ داده های اجتماعی خشن و قُلدر باشند . در حالی که از درون بسیار نرم و لطیفند و می ترسند توسط ِ این نرمش بلعیده شوند . زنانی که هویت ِ خود را ، جنگجوئی ِ خود را و قدرت های خود را پیدا نکرده اند به افرادی غُرغُرو ، خشمگین و پرخاشگر تبدیل می شوند . 

بنابراین ، هر صفتی را که ما در حوزه ی هوشیاری ِ خود زندگی می کنیم ، صفات ِ عکس ِ آن در ناخود آگاه ِ شخصی یا حوزه ی ناهوشیاری ِ ما قرار می گیرد . 

 

جنگجوئی یعنی رُشد دادن ِ توانائی ها برای از میان برداشتن ِ موانع . هیچ زن و مردی نمی تواند یک جنگجوی متفکر و آگاه باشد مگر اینکه مرحله ی وَندرری را طی کرده باشد و هویت و ارزش ِ خود را پیدا کرده باشد . 

در زنان انرژی ِ مردانه تضعیف شده است . آنها مسئولیت ِ زندگی ِ خود را به سختی می پذیرند . مردان نیز با انرژی ِ زنانه ی خود بیگانه اند . 

 

هر انرژی در نهایت به ضدّ ِ خود تبدیل می شود . در کنار ِ بلندترین قُلّه ها ، عمیق ترین درّه ها وجود دارد . بالاترین قدرت ِ انسان عشق و پذیرش است . پذیرش به معنی ِ درک ، رها شدن و عشق به جهان ِ هستی ست . 

 

یک جنگجوی ناآگاه برای خواسته های خود دیگران را قربانی می کند و دهنده ی ناآگاه خود را قربانی ِ دیگران می کند . جنگجوی ناآگاه زندگی ِ خود و دیگران را می سوزاند و از بین می برد و صرف ِ جاه طلبی های خود می کند تا به دیگران ثابت کند و روح و قلب ِ خود را فدای اثبات ِ خود می کند . 

جنگجوی آگاه از قدرت ِ خود برای منفعت ِ خود و دیگران استفاده می کند . او اژدها را می کُشد و قدرت می گیرد . قدرت ِ جنگجو در نهایت به عشق تبدیل می شود . زمانی که بین ِ حوزه ی هوشیاری و ناخود اگاه ِ جمعی اتحاد صورت می گیرد ، وحدت و یکی شدن پدید می آید و این نهایت ِ سفر ِ زندگی و جنگجوئی ست . جنگجوی آگاه تمام ِ توانائی های خود را جمع می کند تا موانع ِ وحدت ِ بین ِ حوزه ی هوشیاری و ناخود اگاه ِ جمعی را از میان بردارد . موانعی مانند : خودخواهی ها ، سایه ها و تاریکی های درون ، زخم ها و عقده ها ، اعتقادات ِ پوچ و بی ارزش و... . 

یونگ می گوید : « ما نقطه ای روشن هستیم بین ِ دو راز ِ بزرگ . » 

عشقی که انسان در نیمه ی هوشیاری ِ خود به ناخود آگاه ِ جمعی دارد سمبُل ِ عشق ِ عارفانه است ( عشق ِ تمام ِ جهان ِ هستی ) 

تا زمانی که بین ِ خود و دیگران مرز نمی گذاریم و تفاوت ها را نمی بینیم و مهارت های لازم و قدرت ِ جنگیدن نداریم هرگز نمی توانیم یک رابطه ی عاشقانه و عارفانه با دیگران و جهان ِ هستی داشته باشیم . 

 

برای اینکه بتوانیم وارد ِ یک رابطه ی عاشقانه شویم باید مرزهای خود را بشناسیم . خود و طرف ِ مقابل را بشناسیم تا وارد ِ رابطه ی برنده / بازنده نشویم . برای ایجاد ِ رابطه ی برنده / برنده باید هر لحظه به خود احترام بگذاریم و قدرت ِ بیان ِ خواسته های خود را داشته باشیم . یک آگاهی ِ بالا می خواهد تا بفهمیم چه کسی هستیم و چه می خواهیم ؟ طرف ِ مقابلمان چه کسی هست و چه می خواهد ؟ 

 

جنگجوی آگاه یاد می گیرد که در اوج ِ قدرت ِ روحی و اعتماد به نفس کنترل ِ دیگران را کنار بگذارد و به تقدّس ِ طرف ِ مقابل احترام گذارد . یک فرد ِ آگاه نیاز به کنترل ِ دیگران ندارد . خواسته هایش را به صورتی مناسب بیان می کند . وقتی به خواسته های خود احترام می گذاریم آنگاه می توانیم به خواسته های دیگران هم احترام بگذاریم و به جائی می رسیم که از دستان ِ خود به جای جنگیدن برای در آغوش کشیدن ِ دیگران استفاده می کنیم . برای رسیدن به این مرحله دشمنان زیادی را باید از میان برداریم . برای به دست آوردن ِ قدرت باید شجاع باشیم و برای شجاع بودن باید از دل ِ ترس عبور کنیم . در اینجا انرژی ِ ‌مردانه ( قدرت ) به انرژی ِ زنانه ( عشق ) تبدیل می شود . 

 

در هر سطحی از توانائی ِ آرک تایپ ِ جنگجو که باشیم باید توان ِ تشخیص ِ دشمن را داشته باشیم . اژدها و دشمن در بیرون از شما نیست ، اگر هم باشد به اندازه ی دشمنان ِ درونی قدرت ندارد مثل : ترس ، تنهائی ، زخم ها و عقده ها ، ناآگاهی و... 

بیرون زِ تو نیست هر آنچه در عالم هست. 

تشخیص ِ دشمن بسیار سخت است و معمولاً دشمنان ِ درونی در تاریکی و سایه قرار دارند . آنها را نمی بینیم ، تشخیص نمی دهیم و بر روی افراد ِ بیرونی فرافکنی می کنیم . 

 

آرک تایپ ِ جنگجو ، آرک تایپ ِ ساختن است نه خراب کردن . اما معمولاً در زیر ِ جنگجوئی های ما کودکی وجود دارد که در فکر ِ تائید کردن ، حمایت شدن و جلب ِ توجه ِ دیگران است . 

 

 

تَه نوشت ۱: آرک تایپ ِ جنگجو به پایان رسید . می خواستم توو دو پُست بنویسمش ولی دیدم همه ی مطالب به هم مربوطه و از هر جاش می خواستم کات کنم دیدم رشته ی کلام پاره می شه و خلاصه ... 

 

تَه نوشت ۲: چهار اصل ِ کلّی در همه ی ادیان وجود داره که اگه حقیقتاً بهشون عمل کنیم دنیا گلستون می شه : 

۱- با اعمالم به خودم آسیب نزنم . 

۲- با اعمالم به دیگران آسیب نزنم . 

۳- با اعمالم برای خودم مفید باشم . 

۴- با اعمالم برای دیگران مفید باشم . 

کاش یه ذره ، فقط یه ذره در اعمالمون دقیق تر بشیم !

نظرات 9 + ارسال نظر
الهه شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 00:40 http://khooneyedel.blogsky.com/

سلام عزیز دلم...
مبحث جالبی بود حنانه....از نظر تئوری خیلی ها شبیه به این چیزا رو میگن ولی در عمل........باید کاربردی بهش نگاه کنیم و واقعا استفاده کنیم.....
مرسی عزیزم از این وقتی که گذاشتی و ما رو هم شریک کردی توی آموخته هات....
اون چهار اصل هم که.....دریغ!

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام الهه جونم.
آره الهه ، باید کاربردی بهش نگاه کرد ! باید درک کنیم و در عمل تجربشون کنیم .
خواهش می کنم عزیزم.

فرناز شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 08:56 http://www.zolaleen.persianblog.ir

حالا هر چی بیشتر تو دلش بری..خیلی چیزای بیشتری می بینی.....دلم استادمو خواست..می دونی ۴ تا ۵ ماه طول می کشید تا ما هر ارک تایپ رو تموم کنیم؟

آره فرناز ، مثل یه دنیای پر رمز و رازه ! هر بار که این مطالب رو می خوونم و در واقع مرور می کنم انگار یه چیز جدید ازشون کشف می کنم.
دوره ی ما هم ادامه داره ، در واقع این ترم اولش آشنائی مختصری با درون و حوزه ی هوشیاری و نا خوداگاه وآرک تایپ هاست. در ترم های بعدی درباره ی بعضی آرک تایپ ها توضیحات بیشتری داده می شه !

کیانا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 10:14 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
اومدم اول شم دیدم الهه جامو گرفته ولی باززززززززززم اووووووووووووووووووووووووووووووووووول
خوبی هنرمند جونم؟
" در هر سطحی از توانائی ِ آرک تایپ ِ جنگجو که باشیم باید توان ِ تشخیص ِ دشمن را داشته باشیم . اژدها و دشمن در بیرون از شما نیست ، اگر هم باشد به اندازه ی دشمنان ِ درونی قدرت ندارد مثل : ترس ، تنهائی ، زخم ها و عقده ها ، ناآگاهی و... " یعنی بهترین جمله این پست بود حنانه ...دقیقن همینطوره

ته نوشت 1 که فدای سرت ...هرچن چشامون باباقوری شد ولی یه حنانه که بیشتر نداریم
ته نوشت دو موافقم خیلی خفن و اینااااااا

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام . می بینم که توو سلاااااااااااااااااااااام کردن تصمیم داری از من جلو بزنی !
توهم ِ اول شدن می زنیا ! عیب نداره خوش باش !
خوبم عزیزم. تو چطوری؟
آره ، بیشتر ترس های ما درونیه تا بیرونی ! اصلاً اونها باعث می شن که از هر چیز بیرونی هم برای خودمون غول بسازیم و بیخودی خودمون رو بترسونیم !

الهی ، فدای اون چشمای باباقوریت !

سارا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 15:40 http://gahneveshthayeman.blogfa.com/

سلااااااااااااااام دووووووسی
خیلی طولانیهههههههههههه فکر شیرازیا هم باش دیگه
البته از تنبلی نیستاااااااا الان باید برم کلاس

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
الهی ، ببخشید طولانیه ! باور کن کات کردنش خیلی سخت بود !
هر وقت ، وقت داشتی بیا بخوون ، کلاست واجب تره !

دلارام یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 00:12 http://delaramam.blogsky.com

حنانه جون دقت کردی داره هی سخت تر میشه ؟؟!! دانستنش خوبه ها ولی کاش بتونم به مرحله عمل تبدیلش کنم .

آره دلارام جان ، سخت تر می شه چون قسمت های اولش رو تقریباً هممون توو زندگی تجربه کردیم ( ناآگاهی ، سقوط از بهشت و... ) ولی حالا هر چی جلوتر می ریم می بینیم خیلی از اینهارو هنوز خیلی هامون تجربه نکردیم ( ریشه یابی دردها و مشکلات ، روحیه ی جنگجوئی و ... ) و به عمل تبدیل نکردیم . انشالله بتونیم به این مرحله برسیم !

تیراژه یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 04:45 http://tirajehnote.blogfa.com

سلام حنانه بانو
یبینم که باز هم بیخیال چشمهای نازک نارنجی ما گشته اید!
ولی خب عیبی نداره
زنان معمولا دهنده هستند
یعنی با بزرگمنشی تمام پست طولانی تان را میخوانیم و خم به ابرو نمیاوریم!!
حنانه بانو لطفا آدرس این کلاسها رو به من بدین
من تو ککم نمیره از رو مانیتور چیزی رو بفهمم!!
نه که کلا تو مواقع دیگه خیلی میفهمم به مانیتور که میرسه جوهر فهمیدنم ته میکشه!
ممنونم که حوصله میکنی و این متنهای طولانی رو تایپ میکنی....اینو جدا از شوخی گفتم که بدونی که ارزش کارت رو میفهمم...همیشه همینطور شاداب و پر انرژی باشی بانو

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام تیراژه جان.

نه عزیزم ، باور کن بی خیال چشمای نازنین شما ها نیستم ، این دفعه نشد ! از دفعه های بعد اگه شد چشم ! آخه مباحث انقد به هم مربوطه که از هرجا می خوام کاتش کنم نمی شه ، سخته !

مرسی که وقت می زاری و می خوونی عزیز دلم .

این کلاسها توو کرج برگزار می شه ، مهرشهر ! در ضمن الان که دیگه دو ماه از این دوره ی اولمون گذشته ، استاد شاگرد جدید قبول نمی کنه ولی برای دوره های بعدیش می تونی ثبت نام کنی البته اگه رفت و آمد برات سخت نباشه ! اگه خواستی آدرس دقیق رو بهت می دم !
بهت حق می دم که با خووندن ، بعضی چیزا برات گنگ بمونه ! خود من هم تقریباً هر مطلب رو چهار پنج بار مرور می کنم تا به خوبی برام جا بیافته و هر بار بهتر از قبل مطلب رو درک می کنم . بازم اگه سوالی داشتی بپرس ، بتونم جواب می دم !

خواهش می کنم عزیزم. منم ممنونم که وقت می زارید و می خوونید و متن های طولانی منو تحمل می کنید.

ماه نو-بهار یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 09:05 http://thenewmoon.blogfa.com

فقط نصفشو خوندم
بر می گردم کامل می خونمش

باشه عزیزم.
هر وقت دوست داشتی و وقت داشتی بخوون !

رها پویا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 14:44 http://gahemehrbani.blogsky.com/

سلام حنانه جونم. حال و روزت که بهتره خدا رو شکر

و این جنگجویی که گفتی در زندگی ما مدام تکرار و تکرار میشود

زحمت کشیده بودی حنانه جان. جمع و جور کردن این مطالب آسون نبود میدونم عزیزم.
باز هم ممنون

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
امروز خوبم رها ! خدا رو شکر.

آره عزیزم. فقط کاش قواعدش رو هیچوقت فراموش نکنیم ! خیلی مهمه که با آگاهی بجنگیم .

خواهش می کنم خانومی .

آسانا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 15:37

سلام حنانه جون

خوبی خانم؟

من چقدر عقب موندم چن تا از پستارو نخوندم

تو فرصت مناسب میام و با دقت میخونم

اومدم حالتو بپرسمو بگم به یادتم

شرمنده که دیر سر میزنم

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
خوبم. تو چطوری ؟

باشه گلم ، هر وقت فرصت داشتی بیا !

مرسی مهربون . می دونم که به یادمی !
دشمنت شرمنده عزیزم.
باور کن منم به یادتم ! خیلی وقته فرصت نمی کنم به خیلی از وبلاگا از جمله وبلاگ تو سر بزنم ! سرعت نت هم انقدر پائینه که به زور هر شب یا یه شب در میون بتونم چند تا وبلاگو بخوونم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد