نمی دانم این چه داستانی ست
همیشه در حال ِ وقوع ؟!!!
خداحافظی های تلخ
رفتن های مکرر
ماندن های حزن آلود
انتظار هم
بدترین قسمت ِ ماجرا...
رفتن همیشه برا کسی که می ره خوبه ، چون تجربه ی تازگی ِ !
اما موندن ِ که سخته !
موندن ِ که عذاب آوره !
مخصوصاً اگه اون سفر کرده
بی خداحافظی بره !
تمام ِ لحظات ِ زندگیت رو پُر از حسرت می کنه
تا اینکه به مرور ِ زمان یاد ِ سفر کردت کمی کمرنگ تر شه و جای ِ خالیش کمی عادی تر !
دقیقاً نمی دونم چه اتفاقی برای شیرزاد افتاد ، ولی با خووندن ِ کامنتای بچه ها در وبلاگ های دیگه متوجه شدم که برای نجات ِ جون ِ کسی جون ِ خودش رو به خطر انداخته و ... .
پس نباید گریه کنیم چون شیرزاد شجاعانه رفته !
دوستی که می تونست هنوز هم در میون ِ ما باشه و بنویسه .
روحت شاد دوست ِ عزیز ِ ما !
روحت شاد شیرزاد ِ شجاع !
تَه نوشت ۱: جای تو خوبه شیرزاد ، مطمئنم ! فقط از خدا می خوام به مریمت صبر بده ، به خانوادت ، به دوستات ، به همه ی اونائی که دوستت داشتن !
تَه نوشت ۲: ای بسا تشییع جنازه ای در میان مردمان ، یک جشن عروسی در میان فرشتگان باشد . « جبران خلیل جبران »
سلام حنانه جان
چقدر قشنگ نوشتی
درسته جای شیرزاد عزیز خوبه
خدا به بازماندگان صبر بده
سلااااااااااااااااااااااااااام گل گیسو جان.
ممنون.
انشالله !
چه غمگینن همه این روزا...
اگه اینطور بوده پس باید تبریک گفت به همه ی کسایی که داشتنش ! چه مرگ با عزتی...
غمگینن چون یه مهربون ، یه فرشته رو از دست دادن !
کسانی که از نزدیک دیده بودنش و باهاش در ارتباط بودن نظرشون اینه !
من در حد این دنیای مجازی باهاش آشنا بودم ولی توو همین دنیای کوچیک هم مهربونی و وفاداری و معرفتشو بهم ثابت کرد...
من تازه وارد چیزی از ایشون نمیدونم
تو وبلاگ پونه هم گفتم از تعریفات دوستان معلومه آدم فوق العاده ای بودن و همه دوسش داشتن
روحش شاد
آره آسانا جان.
واقعاً خوب و مهربون بود .
خیلی غم انگیز بود
یادش گرامی
ممنون کاوه.
خصوصی دارم تو وبلاگم جواب بده
خوندم و پاسخ دادم.
سلام حنانه جان
شیرزاد جاش خوبه
تو پست آخرش با هممون خداحافظی کرده
الهی همه سر بلند از دنیا بریم
مثل شیرزاد
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام عزیزم.
آره آناهیتا جان.
انشالله همه سر بلند زندگی کنیم و سربلند از دنیا بریم.
اینو میدونم که همه با معرفتن ولی ی حسی بهم دست داد از نوشتش خودمم دوسش دارم
می فهمم آرمین. آدم گاهی ممکنه با خووندن یا شنیدن حرف کسی براش یه لحظه سو تفاهم پیش بیاد.
شک نکن شیرزاد جاش خوبه حنانه جان.. مطمئنم من.
آره ریحانه جان. خوش به سعادتش !
اره مطمئنم که جاش خوبه و همین اطمینان که باعث میشه کمی اروم بشیم ....
اما مرگ عزیز سخته ....کاش اتفاق نیوفته ...
آره کیانا جان ولی حقیقتیه که باید باهاش کنار بیائیم که دیر یا زود برای همه ی ما آدمها توو هر لحظه از زندگیمون ممکنه اتفاق بیافته ! سخته ولی یه حقیقته و حقیقت همیشه تلخه !
...این رفتن و آمدن ها ..این طلوع و غروبها..سلام و خداحافظی ها....این داستان سفرنامه ماآدمهاست !...
...سفرنامه ای دراین لحظه ها ..که مدام خالی و پر میشوند !...
..حنانه جان خوبی ؟..امید که درس شاگردی مان..قدر لحظه ها و دوستان را دانستن باشه !...
بله مامانگار ! چه قشنگ گفتین ! چیزیه که باید اتفاق بیافته !
گاهی فک می کنم آدما واقعاً محکمن ، خیلی ، حتی از کوه هم محکم تر و سخت تر ! مشکلات و مسائل و درد و اندوه هایی که آدمها متحمل می شن اگه به کوه وارد می شد قطعاً متلاشی می شد !
بد نیستم مامانگار ! راستش یه مدت حال روحیه مناسبی ندارم ، یعنی از قبل ِ فوت ِ شیرزاد ِ عزیز. اگه کم میام و کم می نویسم برای اینه که شاید یه کم بهتر شم ! برای اینه که رفتن ِ شیرزاد ِ عزیز هم برام خیلی ناراحت کننده بود و غم ِ اینروزای دنیای مجازی حالمو بدتر می کرد !
انشالله همینطور باشه که شما می گی !
سلام حنانه جون
من عاشق این شعر حمید مصدق هستم ...
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید
آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی
رویت را کاشکی می دیدم ...
و الی آخر...
یا این بخش از یه شعرش که میگه
رفته ای اینک
اما آیا
باز می گردی ؟
چه تمنای محالی دارم ...
هه !
خنده ام می گیرد ...
چه عصر جمعهء مزخرف و دلگیریه حنانه ...
سلااااااااااااااااااااااااااااااام رها جان.
منم همینطور ! این شعرو خیلی دوست دارم .
چه تمنای محالی دارم...
آره رها ! دلگیره...
راستی مرسی از کامنت خصوصیت ! مرسی . حتماً بهتر شم بهت سر می زنم !
یه مرد بود ...
روحش شاد
بله ! روحش شاد.
متاسفانه نمی شناسمش
بهرحال مرسی که اومدی !
حنانه جان می شه بنویسی، لطفاً !
باشه فهیمه جان ! می نویسم ! می ترسم یکم تلخ باشم و تلخ بنویسم .
ما که نمیشناختیمش
ولی تسلیت به شما و همه
شرمنده که دیر به دیر میام
اومدی بلاگ اسکای متوجه نمیشم که کی اپ میکنی
ممنونم عزیزم.
خواهش می کنم ، هر وقت دوست داری بیا دیر یا زود فرقی نمی کنه خوشحال می شم !
حنانه مهربان سلام
چقدر اینروزها یاد اون متن فوق العاده زیبایی که از کتاب نادر ابراهیمی نوشته بودی میفتم
شاید شیرزادم رفت که ما با درد دوریش این "صافی انسان ساز"و تجربه کنیم
سلااااااااااااااااااااااااااااام میلاد عزیز.
آره میلاد. درسته !
در طول ِ زندگی بارها باید این صافی ِ انسان ساز رو تجربه کنیم تا برسیم به اون مرحله ای که باید !
راستی سری ِ کتاب ِ آتش ِ بدون ِ دود تجدید چاپ شده ! گفتم که بدونی !
New Iranian Dating Site members blow .. .. Tell FRIENDS
http://360forlove.mixxt.org/networks/join/signup
My Group IN F a c e b o o k
http://www.facebook.com/pages/Farsi-dating/193295407356939
همینطور حنانه جون.. رفتن برا کسی که میره خوبه و برا کسی که می مونه دردناک..
لایک به ته نوشت 2..
مرسی عاطفه جان.
سلام
اولتر از همه:بابت شیرزاد عزیز.....
نمیدونم چی بگم.خودت هنرمندتر از منی.یه جمله ای بزار که نهایت ناراحتیمو ابراز کنه. میدونم که تو هم با این همه هنرمندین عبارتی پیدا نمیکنی
دوم اینکه: برگشتم. دوس دارم بیای پیشم.
سلاااااااااااااااااااااااااام جزیره جان.
خوشحالم که برگشتی !
ممنون عزیزم.
سلام
ته نوشت ۲ چقدر زیبا بود
آرامش بخش بود
سلااااااااااااااااااااااااااااام.
ممنون.